ایران كشور پهناوری در جنوب غربی آسیا است كه نزدیك ۱۶۴۸۰۰۰ كیلومتر مربع پهناوری دارد نام ایران یادآوری كوچ مردمانی با نام آریایی به این سرزمین است كه پیش از آن ها نیز مردمانی با تمدنی باشكوه در آن می زیستند
راههای هوایی پس از راههای زمینی و راهآهن در ایران مورد توجه هستند. فرودگاههای بزرگ و كوچكی در جایجای ایران ساخته شده است. فرودگاه مهرآباد نخستین فرودگاه ایران بود كه در سال ۱۳۸۴ جایگاه خود را، از نظر اهمیت و بزرگی، به فرودگاه نوبنیادی به نام فرودگاه امام خمینی داد كه بزرگترین فرودگاه ایران است. فرودگاه شیراز، مشهد، آبادان و زاهدان، دیگر فرودگاههای بینالمللی ایران هستند. فرودگاههایی داخلی دیگری در مركز هر یك از استانها و برخی از شهرهای بزرگ، از جمله یزد، بیرجند، تبریز، اصفهان، ساری، رشت، قزوین، همدان، سنندج، كرمانشاه، خرمآباد، بندرعباس و جزیرههای كیش، لنگه و لاوان، به كار جابهجایی مسافر و بار میپردازند. با افسوس باید گفت كه شمار رویدادهای هوایی ناگوار در این چند ساله در ایران افزایش یافته است و اكنون ایران از این نظر جایگاه نخست را در منطقه دارد.
● فرهنگ و هنر
پیشینهی فرهنگ و هنر ایران به روزگاران كهن میرسد و ایرانیان یكی از دیرینترین، شكوهمندترین و تاثیرگذارترین تمدنهای جهان را آفریدهاند. ظرفها و پیكرههای سفالینی كه از ویرانههای شوش، در خوزستان، به دست آمده، پیكرهها و ابزارهای برونزی كه در لرستان پیدا شده و ظرفهای سفالی كه از تپههای سیلك، در كاشان، شهر سوخته، در سیستان، تپههای مارلیك، در گیلان، و دیگر جاهای ایران به دست آمده است، به ۴ تا ۲ هزار سال پیش از میلاد باز میگردند. یكی از این یادگارهای باشكوه جامی سفالی است كه از شهر سوخته به دست آمده و هنرمند سفالگر بزی را به تصویر كشیده كه در چند حركت به بوتهای نزدیك میشود و از برگهای آن میخورد. این اثر را كهنترین نقاشی متحرك جهان دانستهاند.
در دورهی هخامنشی(۵۵۰-۳۳۰ پیش از میلاد) كه مردمان بابل، آشور، لیدی، مصر، بخشهایی از یونان و قومهای دیگری كه زیر فرمان امپراتوری پارسها درآمدند، به آفرینش گونهای از هنر كمك كردند كه برخی از آن با نام هنر امپراتوری یاد میكنند. برای مثال، در شوش، در كاخ داریوش اول(داریوش بزرگ) نوشتهای به دست آمده كه دربارهی مواد ساختمانی ، صنعتگران و هنرمندان ی است كه در ساختن كاخ پادشاه كار كرده و همكاری داشتهاند. مواد ساختمانی گوناگونی كه در كتیبهی داریوش یاد شده است، گویا به عمد از ایالتهای گوناگون، از سودان در جنوب غربی امپراتوری تا هند در جنوب شرقی، به شوش آورده شد تا از این راه همهی سرزمینها و ملتها در خدمتگزاری به پیشگاه پادشاه ایران سهیم باشند. چنین وضعیتی را دربارهی دیگر بناهای باشكوه دورهی هخامنشی نیز میبینیم . البته، شالودهی این معماریها یك خانهی سادهی ایرانی است كه از تماشای آن احساس آرامش در بیننده پدید میآید.
پس از یورش اسكندر مقدونی به ایران تا نزدیك پنج سده، آثاری پدید آمد كه از هنرهای یونانی و رومی تاثیر گرفتهاند. در آغاز دورهی اشكانی نیز شاهان اشكانی گرایشهایی به هنر یونانی نشان میدادند كه تا اندازهی جنبهی سیاسی داشت. اما در سالهای نیرومندی اشكانیان، هنر ایرانی بار دیگر روییدن گرفت و سرانجام در دورهی ساسانی(۶۴۰-۲۲۶ پس از میلاد) به جایگاه ارزشمندی رسید. نوآوری طاق ضربی به ساختن گنبدهای بزرگ در بناهای ساسانی كمك كرد. در همین دوران، مانی نقاش، كه با نقاشیهای خود شهرت افسانهای یافت، هنر نقاشی را به عنوان بخشی از آیین خود گسترش میداد. پیكرتراشیها، سنگنوشتهها، نقشبرجستهها و ظرفهای پر نقش و نگار بر جای مانده از آن دوران، یادآور شكوه هنر و ارزش هنرمندان در دورهی ساسانیان است.
شكوه فرهنگ و هنر ایران در دورهی اسلامی نیز ادامه یافت و حتی بر آن افزوده شد. در این دروه معماری، كاشیكاری، گچكاری، آینهكاری، خوشنویسی و دیگر هنرهای ایرانی در شناخته شدهترین بنای اسلامی، یعنی مسجد، نمود پیدا كرد و به سراسر سرزمینهای اسلامی را یافت. از آنجا كه عالمان اسلامی كشیدن تصویر انسان را شایسته نمیدانستند، نقاشان به زیباسازی كتابها روی آوردند و هنری به نام تذهیب پدید آمد. بیشتر كتابها را خوشنویسان ایرانی یا خوشنویسانی كه نزد ایرانیان شاگردی كرده بودند، مینگاشتند و دانش كتابها نیز دستاورد پژوهشهای دانشمندان ایرانی، از جمله خوارزمی، فارابی، ابنسینا، رازی و بسیاری دیگر، بود.
پس از یورش مغولها به ایران، هر چند در آغاز ویرانیهایی پدید آمد، اما با گسترش رابطه با چین، كه زیر فرمان مغولها بود، هنرمندان ایرانی از ظرافتهای هنر چینی تاثیر پذیرفتند و برگرفتههای خود را در سفالگری، معماری و تصویرگری كتابها به كار گرفتند. نقاشهای ایرانی نیز با موضوعهای تازهای اشنا شدند و آرامآرام راه را برای جنبش هنری دورهی تیموریان و پدید آمدن نگارگری(مینیاتور) ایرانی باز كردند. بهزاد، نقاش هراتی، از بزرگترین استادان این هنر بود. مسجد كبود تبریز نمونهای از معماری دورهی تیموری است.
در دورهی صفوی، به ویژه دورهی فرمانروایی شاهعباس بزرگ، معماری و هنر ایرانی شكوه تازهای پیدا كرد. میدان شاه، مسجدشاه، مسجد شیخ لطف الله، عالی قاپو، بنای چهل ستون و بناهای دیگر از شاهكارهای مهماری و هنری آن دوران است. در این دوره، میرعماد و رضا عباسی در كار خوشنویسی پیشرفتهای زیادی پیدا كردند. با فروپاشی صفویه هنر ایرانی نیز رو به سستی نهاد و در زمان قاجاریه و پهلوی نیز با وارد شدن سبكها اروپایی به ایران، هنر ملی مورد بی مهری قرار گرفت. با این همه، گامهایی برای شكوفایی هنر ملی برداشته شد. برای مثال، كمال الملك به كوشش امیركبیر به فرانسه و ایتالیا رفت و نقاشی را به صورت علمی آموخت. او پس از بازگشت به ایران مدرسهی صنایع مستطرفه را بنیان نهاد و شاگردانی را پرورش داد. پس از بنیانگذاری دانشگاه در ایران، آموزش علمی هنرهای گوناگون در دانشكدههای هنر آغاز شد و آرامآرام ایرانیان در رشتههای گوناگون هنری از جمله سینما و عكاسی در جهان درخشیدند و آثار ماندگار آفریدند.
● تاریخ كهن
ایران بیش از ده هزار سال پیشینهی تمدن دارد. نخستین ابزارهای زندگی در فلات ایران كشف شده است. اقوام بومی ایران نخستین كسانی بودند كه گندم و جو را شناختند، ابزار كشاورزی سنگی و مفرغی ساختند و جانوران را اهلی كردند. نخستین آثار سفال در محل شهر باستانی سیلك، نزدیك كاشان، و بهترین ظرفهای لعابی و سرامیك از تپه حصار دامغان به دست آمده است. نخستین ابزار ریسندگی و بافندگی در غار كمربند، نزدیك بهشهر، یافت شده است كه به ۷ هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. بومیان ایران از نزدیك ۳ هزار سال پیش از میلاد، شیوهی استخراج فلز و به كارگیری آن را میدانستند آهن، طلا، مس، برنز، الوار و اسب از جمله فراوردههایی بودند كه سومریها و آشوریها، از بومیان ایران به عنوان باج دریافت میكردند.
عیلامیها از نخستین قوم های ایرانی بودند كه حكومت نیرومندی پدید آوردند. سرزمین زیر فرمان آنها فراتر از همهی خوزستان بود و بخشهایی از شمال و شرق فلات ایران را نیز شامل میشد. یك حكومت مركزی به پایتختی شهر شوش بر چند ایالت در خوزستان، لرستان، كوههای بختیاری و حاشیه خلیج فارس تا بوشهر فرمان میراند كه گاهی شهرهای میانرودان را نیز شامل می شد. عیلامیها زبان و خط ویژهی خود داشتند و بتپرست بودند. این تمدن نزدیك ۶۶۸ پیش از میلاد، به دست آشوریها منقرض شد.
▪ ورود آریاییها
آریایی ها حدود ۳ هزار سال پیش از میلاد، در منطقه اوراسیا، نزدیك كوههای اورال بین آسیا و اروپا، زندگی میكردند و به علت سردی شدن هوا و دراز بودن تاریكی شب به ناچار از ندزیك ۲ هزار سال پیش از میلاد، به سرزمینهای گرمتر كوچ كردند. دسته ای از آنان به اروپا، دستهای به هندوستان و دستهای به فلات ایران كوچ كردند. شاخهای از آریاییها، به نام پارسها، در جنوب ایران و استان كنونی فارس و بخشی از ایلام ساكن شدند؛ هخامنشیها و ساسانیان از این گروه بودند. مادها در غرب ایران بهویژه دامنههای الوند جا گرفتند و بعدها امپراتوری ماد را به وجود آوردند. پارت ها نیز به خراسان بزرگ وارد شدند؛ اشكانیان از این گروه بودند. بخشی از پارتها به نام سكاها بین دریای خزر و دریاچه آرال ساكن شدند و بعدها گرفتاریهایی برای هخامنشیها به وجود آوردند.
یورشگران آریایی كه اغلب به دور از تمدن بودند، فرهنگ بومی ایران را فراگرفتند و در برابر، جنگآوری، دلاوری و سواركاری با اسب را به آنان آموختند. نخستین گروه آریایی كه به تمدن روی آورد، مادها بودند كه نخستین امپراتوری ایران را به وجود آوردند و بیش از ۱۵۰ سال بر بخشهای غرب ایران از همدان تا آذربایجان، بخشهایی از میانرودان، شمال عراق و جنوب تركیه فرمان راندند. آمادانا مركز فرمانروایی مادها بود كه چندی بعد به هگمتانه، به معنی جای گردهمآیی، شناخته شد، زیرا یادآور گردهمآیی بزرگ مادها برای گزینش دیااّكو به عنوان نخستین پادشاه ماد بود. دیااّكو، كه خود را داور مینامید، در سال ۷۰۶ پیش از میلاد، قبیلههای ماد را علیه آشوریان یكپارچه كرد و كوشید بر سلطهی آنها بر مادها پایان دهد. این آرزو در فرمانروایی هوخشتره، فرزند دیااكو، به حقیقت پیوست. مادها در سال ۶۱۲ پیش از میلاد شهر نینوا، پایتخت آشور، را به كمك باببیها به چنگ آوردند و به سال ها ویرانگری و ستم بیش از اندازهی آشوریها پایان دادند.
منبع: http://www.aftabir.com
دیدگاه خود را بنویسید